شجاعت، دلاوری، تهور: پادشا گشت آرزو بر تو ز بی باکی تو جان و دل بایدت داد این پادشا را باژ وساو، ناصرخسرو، هرچه بر تو آید از ظلمات و غم آن ز بی باکی و گستاخی است هم، مولوی، چو دانست کز خشم نتوان گریخت به بی باکی آن تیر ترکش بریخت، سعدی،
شجاعت، دلاوری، تهور: پادشا گشت آرزو بر تو ز بی باکی تو جان و دل بایدت داد این پادشا را باژ وساو، ناصرخسرو، هرچه بر تو آید از ظلمات و غم آن ز بی باکی و گستاخی است هم، مولوی، چو دانست کز خشم نتوان گریخت به بی باکی آن تیر ترکش بریخت، سعدی،